فرشته کوچولوی من

پارت دوم
گویون جونگ : سعی کردم به تهیونگ نزدیک بشم یک مرد باسرعت زد به من و شر.ابی که دستم بود رو کت تهیونگ ریخت با عصبانیت نگاه من کرد کت را درآورد و پرت کرد رو صورتم
تهیونگ: تمیزش کن
گویون جونگ : همه با تعجب به ما نگاه می‌کردند از خجالت آب شدم
وقتی همه از مهمونی خارج شدن سریع رفتم پیشش و گفتم من که تورو نمیشناسم
چجوری وقتی کت تو را تمیز کردم بدم بهت
تهیونگ : شماره ات را بده تا برات آدرس بفرستم ساعت ۱۰ بیارش
گویون جونگ : شماره ام را دادم بهش و دیدم که مادر و پدرم با تعجب به من نگاه میکنن
داشتن میخندیدن فکر کرده بودن دوست پسرم است
سریع رفتم پیش مادر و پدرم و براشون توضیح دادم که چه اتفاقی افتاده است
فکر میکردن دارم دروغ میگن
سوار ماشین شدیم و به خانه رفتیم
به مادرم کت را دادم گفتم تمیز کن
مادر گویون جونگ : تو کت را کثیف کردی من تمیز کنم؟
گویون جونگ : با خستگی و عصبانیت گفتم راست میگی
کت را تمیز کردم و خوابیدم
چطور بود؟
دیدگاه ها (۳۳)

فرشته کوچولوی من

فرشته کوچولوی من

رمان فرشته کوچولوی من

سلام

فرشته کوچولوی من ( پارت ۱۳ )گویون : پدرم آمد بغلش کردم نشستی...

رمان فرشته کوچولوی من ( ببخشید دیر میزارم )

پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط